نگین انگشتر (روستای گرمه)
ادبی
طبق شنیده ها عصر امروز سه شنبه 6 / 4 /91 در قسمتی از دشت گرمه در جنوب غربی امامزاده جنید آتش سوزی اتفاق افتاده . طبق اطلاعات واصله آتش سوزی گسترش چندانی نداشته و خاموش شده است . اخبار تکمیلی پس از بررسی دقیق اعلام خواهد شد . بسمه تعالی این روزها حرف و حدیثهایی درباره برکه های دشت گرمه شنیده میشود ، از آنجا که این برکه ها نقش زیادی در زهکشی و تلطیف هوای گرمه دارد از همه ی هموطنان عزیز در هر جای دنیا که هستند تقاضا میکنیم در نظر سنجی مربوط به برکه ها که در حاشیه سمت راست وبلاگ قرار داده شده شرکت نمایند . جهت اهمیت موضوع به مطلبی که با عنوان زهکشی دشت گرمه در همین وبلاگ منتشر شده مراجعه نمایید .
دشت های معروف گرمه
1- دشت سالار:در دامنه کوه های غربی روستا واقع است .خاک بسیار خوبی دارد که متاسفانه از حدود 50 سال پیش به علت ته زنی چشمه از آب افتاده ودرخت های آن خشک شده اند.
2- دشت جوی میان: بعد از دشت سالار است وحدود یک سوم کشتخوان گرمه را شامل می شود .
3- دشت بهمن بین دو امامزاده بزرگوار جنید وعبدالله واقع شده ودر کنار منازل مسکونی است.
4- دشت مزرا(مزرعه): این دشت تبدیل به منطقه مسکونی شده است.
5- دشت زیر حوض:درباره محله در حوض توضیح داده شده دشتی که آب آن از حوض می گذرد به این نام است ودر شرق روستا قرار دارد.
6- تَهِ بُنَه در: منتهی الیه شرقی وتمامی کشتخوان گرمه است وبه راه گرمه نیشابور محدود می شود .
7- جوی میان حصبی:گرمه ای ها به خور می گویند حصب دشتی که به سمت خور است به این نام است.
8- در انبار:کنار قلعه گرمه آب انبار ی است که مورد استفاده مردم بوده واز آب روستا پر می شده است. دشتی که به این آب انبار نزدیک است به این نام است.
قلعه قلعه گرمه به یقین از بناهای دوره ساسانی است در 5 طبقه ساخته شده است.نقشه آن با قلعه بیاضه یکی است در ابعاد کوچکتر.
دو چاه آب در قلعه حفر شده است که با نقبی به آب چشمه گرمه متصل میشده است. سه درب تو در تو داشته که در حال حاضر به خاطر تخریب هیچ کدام موجود نیست.برج ندارد.آخرین بار در زمان صفویه تعمیرات کلی شده و در زمان قاجار هم تمیراتی در آن انجام داده اند.
پشت بام در بعضی از قسمتها ایزوگام طبیعی است. بام را با تنه درخت خرما و برگه های آن پوشانده اند و بعد از شفته ریزی با لیف درخت خرما حصیر درس کرده و روی آن را پوشانده،سپس کاه گل کرده اند.لیف درخت خرما آب نگه دار است و مثل ابر عمل میکند به همین خاطر با اینکه بیش از 50 سال است که کاه گل نشده است هنوز قسمت اعظم قلعه پابرجاست.
امامزاده های گرمه 1-امامزاده جنید بن حمزه بن موسی بن جعفر.
این امامزاده در بالای تپه ای وسط کشت خوان گرمه واقع است حدود 20 پله بالا بروی به صحن و سرای امامزاده میرسی ضریح در وسط است دور تا دور آن مسجد است.در شمال شرق ایوانچه هایی ساخته اند که پنجره به جانب نخلستان دارد و منظره ای بسیار بدیع و دیدنی است یکی از این ایوانچه ها قبر مرحوم حاج ابوالفضل شیبانی پدر دکتر شیبانی رئیس سابق بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است یکی محل نگهداری نخل است یکی دیگر قبر مرحم محمد جلال چاووش سابق گرمه و دیگری قبر هنر بزرگ است و ...
2-امامزاده عبدالله بن سلیمان بن موسی بن جعفر.
به فاصله 500 متر از امامزاده جنید و در جنوب این امامزاده واقع است.ساختمان آن کوچکتر از امامزاده جنید است و در مسجد در غرب و شرق آن ساخته اند.تنها قبر موجود در امامزاده عبدالله متعلق به مرحوم حسن بشیر خادم امام زاده است.
در حال حاضر خادم هر دو امزاده حسین همایونی میباشد.هر دو امامزاده برق،آب لوله کشی و سرویس بهداشتی دارد.
3-پیر فخرالدین:کنار مسجد النبی واقع است.مردم به آن اعتقاد دارند و برایش چراغ روشن میکنند.
جمعیت جمعیت روستا در سال 1301 ه.ق 58 خانوار و 202 نفر بوده در سال 1355 ه.ش 108 خانوار و 441 نفرجمعیت در سال 1375، 100 خانوار و 362 نفر و در سال1385، 86 خانوار و 234 نفر جمعیت دارد.
معرفینامه گرمه روستای گرمه در منطقه خور وبیابانک واقع است.فاصله آن تامرکزبخش یعنی شهر خور30کیلومتروتامرکز دهداری یعنی مهرجان 12کیلومتروتا نزدیکترین روستا در شمال-روستای نیشابور-3کیلو مترودر جنوب روستای عروسان 6کیلومتر است. این روستا یکی از روستاهای4گانه است که درمنطقه سابقه قبل از اسلام دارد.3 روستای دیگر عبارتند از خرانق در استان یزد و بیاضه و جندق در منطقه خور و بیابانک. در کتابهایی مثل مسالک و ممالک اصطخری صوره الارض ابن حوقل واشکال العالم جیهانی از 3 روستای ایراج،جرمق(گرمه) و بیاضه به نام سده-سه ده- که ساکنین آن دام دار و کشاورز نام برده شده است.ناصر خسرو هم در سفرنامه اش از بیاضه و گرمه نام برده است.ناصر خسرو در سفر به خراسان از گرمه عبور کرده و ظاهرا به خاطردرگیری اسماعیلیان که ناصر خسرو خود نیز اسماعیلی بوده است مدتی هر چند کم در گرمه توقف داشته است . چون راه خراسان از گرمه مستقیم به سمت کویر میرفته و مهرجان هم هنوز احداث نشده بوده از آبادی دیگری عبور نکرده است.
" زهکشی نخلستان گرمه " نخلستان گرمه در یک سطح نسبتا شیب دار احداث شده است . امروزه به طور یقین میتوانیم نظر دهیم که نخلسان کنونی گرمه به دست توانای کشاورزان و با یک مدیریت علمی صحیح ایجاد شده است . شیب بندی مناسب ، جوی بندی صحیح ، هدایت آب به نحوی که 3 باب آسیاب آبی در مسیر آن مشغول به کار بوده است . و زهکشی مناسب نخلستان . آنچه در قدیم به آن تقیل میگفتند و نام واقعی آن غدیر به معنای گودال آب است و امروزه به آن برکه میگویند در حقیقت حوضچه های زهکش این نخلستان است . البته مدیریت صحیح و علمی باعث شده هزینه جداگانه ای جهت ایجاد این حوضچه ها بار دوش کشاورزان نگردد . خاک حوضچه ها را برداشته و با آن ساختملن ساخته اند . بعنوان مثال از خاک تقیل کهندر جهت ساخت قسمتی از قلعه استفاده شده است . اکنون به قسمتی از سیستم زهکشی نخلستان گرمه اشاره میکنیم . اولین و بزرگترین حوضچه تقیل کهندر است که قسمت غربی و شمال غرب نخلستان را پوشش میدهد . سرریز آب تقیل کهندر از جویی که به همین مناسبت تعبیه شده از پشت کمان و از داخل چند باغ وارد تقیل گایمو* میشود . تقیل گایمو قسمت شمالی نخلستان را پوشش میدهد . زه آب از تقیل گایمو وارد جویی میشود که پس از پیمودن مسیر جوی حوض وارد تقیل سورنو میشود و از تقیل سورنو این آب که تقریبا شور است وارد قسمت شرق گرمه زیر جاده میشود که معروف به دشت زیر کویران است . حاصل ورود این شورابه به زیر کویران نخلستانی است که پس از سالها سرپا مانده و به این وسیله هم کل نخلستان زهکشی شده و هم معدودی نخل بدون آبیاری سرپا هستند . مردم گرمه و مسئولین این روستای کهن مردمی بسیار فهیم و وطن دوست هستند و تا کنون میراث اجداد دانشمند خود را حفظ کرده اند و از این پس نیز در حفظ و نگهداری آن کوشا خواهند بود . *گایم در گویش گرمه ای به معنای بادام است وجه تسمیه آن را هنوز به طور قطع نیافته ایم و گایمو یعنی بادامو .
در این تصویر میبینید که چیزی عجیب در آسمان منفجر شد که بیشتر افراد گفته اند ماهواره بوده است که پس از برخورد با جو زمین منفجر شده است این اتفاق در حالی رخ داد که در گرمه هم قابل رویت بود و در شب زیبای کویر اتفاقی نابهنجار بود . شاید کار یکی از ...!!!!!!!!!!!!!!!!!! این اتفاق خیلی خارق العاده است . قبول ، ولی تو یعضیا گرمه یه کاری میخوان انجام بدن از اینم عجیب تر . این کار همون بعضیا از انداختن آرم پپسی روی ماه هم عجیبتره . میگید نه تا فردا صبر کنید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
رخش، گاری کشی می کند!
این پرنده ها با کشاورزا رابطه متقابل دارند . پرنده ها تنهایی کشاورزا را موقع آب کشیدن ( آبیاری ) پر میکنند و کشاورزا هم گندم میکارند که قسمتیش هم سهم پرنده ها میشه . پنج شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,سورنو,نگین,انگشتر,نگین انگشتر,آب انبار,پایین,آب انبار پایین,عکس,عکس زیبا,عکس گرمه,زیبا,, :: 23:59 :: نويسنده : meti
گرمه تا مدتی پیش ( قبل از لوله کشی آب در خانه ها ) دو آب انبار داشت که به طور مرتب این آب انبار ها از آب سرچشمه روستا پر میشد . آب نیز وقف آب انبارها بود هر شانزده روز 30 فنجان معادل 150 دقیقه . ابتدا آب انبار بالا پر میشد و سپس آب انبار پایین . آبِ آب انبار بالا را فقط با ظرف بر میداشتند و برای مصرف غیر شرب به خانه میبردند و از آب انبار پایین برای خیساندن برگه درخت خرما جهت صنایع دستی و سایر کارها استفاده میکردند . این عکس یکی از کوههای گرمه است که کمی عجیب به نظر میرسه یه تکه سنگ در اواسط کوه قرار داره که به نظر دست سازه و روی اون کار کنده کاری انجام دادند . رو عکس بعدی زوم کنید بیشتر پیداست . تو این عکس چند تا سر آدم و گرگ پیداست . اگر کمی دقت کنید میتونید چیزهای بیشتری هم پیدا کنید .
هر روز صبح از خودتان بپرسید چطور میتوانم در کارم پیشرفت کنم ؟ مطمئن باشید که خیلی زود جواب های درست از راه میرسند هر روز صبح از خودتان بپرسید چه صبح عالی ، امروز چی باید یاد بگیرم ؟ مطمئن باشید که خیلی زود جواب های درست از راه میرسند هر روز صبح از خودتان بپرسید امروز دل چه کسی رو باید شاد کنم ؟ مطمثن باشید که خیلی زود جواب های درست از راه میرسند هر روز صبح از خودتان بپرسید امروز چه کسی نیاز داره توی چشم هاش نگاه کنم و بدون کلامی نگاهم بهش لبخند بزنه تا اون آرامش بگیره ؟ مطمئن باشید که خیلی زود جواب های درست از راه میرسند هر روز صبح از خودتان بپرسید امروز چه وظایفی دارم که باید انجام بدم که در نهایت در زندگی رسالتم رو شکل بدم ؟ مطمئن باشید که خیلی زود جواب های درست از راه میرسند این دیوار یه باغ قدیمیه که خیلی قشنگه و باعث زیباتر شدن دشت شده و آدم با دیدن اون به قدیمای قشنگ دشت بر میگرده و حالا عکس بعدی را ببینید................. این عکس مربوط به دیوارهای جدیده که قابل تحمل ساخته شده هرچند به زیبایی دیوار گلی نیست ولی بین این همه دیوار گلی یه دیوار سنگی قشنگه ، بالاخره سنگم یه چیز طبیعه که به طبعیت میاد.ولی عکس بعدی را هم ببینید........ مثلا دیوار باغه؟؟؟ واقعا یعنی اینقدر بلوک سیمانی قشنگه که آدم باهاش یه طرف باغ را بگیره و سه طرف دیگش را باز جا بذاره ؟؟ اگر فقط دیوار سنگیش میبود لااقل چند تا جوون میتونستند اونجا بنشینند . به نظر من که فقط به یه درد میخوره اونم اینه که ایمان آدرس وبلاگش را روش درست بنویسه . ایمان همه جای گرمه آدرس وبلاگش را نوشته ولی فقط همین یه جا درسته.
شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:گرمه,روستا,روستای گرمه,پس از بارن,باران,گرمه پس از باران,بارن گرمه,گرمه باران,سورنو,نگین,انگشتر,نگین انگشتر,عکس,عکس زیبا,عکاسی,زیبا,عکس خوشکل,عکس خوشگل,, :: 14:24 :: نويسنده : meti
جمعه 25 فروردين 1391برچسب:سورنو,نگین,انگشتر,نگین انگشتر,روستا,گرمه,روستای گرمه,روزی,روزی ننهاده,داستان,زیبا,داستان زیبا,قشنگ,داستان قشنگ,کوتاه,داستان کوتاه,, :: 23:59 :: نويسنده : meti
به نام خدا شروع سال جدید در کشور ما فصل بسیار خوبی است . هوای بهاری ، نه سرد ونه گرم است و طول روز نسبتا خوب . دید و بازدید عید هم از جمله رسوم پسندیده ملت ماست این مقدمه را نوشتم که بگویم عید امسال فرصتی دست داد با دوست هفتاد ساله ام دیداری صمیمانه و نسبتا طولانی داشته باشم . بعد از احوالپرسی وتعارفات معمول تقاضا کردم نصیحتی داشته باشند . فرمودند : پس گوش کن . پدرم وضع مالی نسبتا خوبی داشت تجارت مختصری نیز انجام میداد . گله داری از راهی نسبتا دور آمده و در ده فرسخی روستای ما منزل کرد . گاهی محصولات گله اش مثل ماست ، روغن ، کشک ، ترف و ... را می آورد که پدرم بفروشد و در عوض جو ، گندم ، آرد ، حبوبات و ... میگرفت ، دو سه ماهی گذشت . یک روز برای مبادله اجناس آمد خطاب به پدرم گفت بیا حسابمان را روشن کنیم . پدرم گفت عجله ای نیست . گفت چرا فکر کنم من مقداری بدهکار باشم بیا سَرِ گله تا حسابمان را روشن کنیم . پدرم قبول کرد . بعد چند روز پدرم گفت برویم سر گله دوستمان . با هم رفتیم . حساب را روشن کردند و در ازای حساب 24 یا 25 بزغاله به ما دادند . پدرم گفت بزغاله ها در گله شما باشند و چوپان مزدی (1)خودتان را بردارید . قبول کردند و برای نشانه ، گوش راست بزغاله ها را با چاقو علامت گذاشتند . تا عصر بودیم و عصر برگشتیم منزل خودمان . مراودات ما ادامه داشت بعد از 4 یا 5 سال پیغام آمد که پدرمان مرده و از طرفی گوسفندان شما هم زیاد شده اند بیایید فکری برای آنها بکنید . باز با پدرم با هم رفتیم . به روال سابق هر گوسفندی که از بزغاله های ما اضافه شده بود روی گوش راستش علامت گذاشته بودند . 450 گوسفند برای ما جدا کردند . پدرم تعجب کرد و گفت : چوپان مزدی خودتان را بردارید . گفتند ، چوپان مزدی را از شیر و پشم و فروش بزغاله نر برداشته ایم اینها خالص مال شماست . گوسفندها را به اتفاق یکی از پسرهای آن مرحوم حرکت دادیم و مقداری آمدیم تا به گله ای دیگر رسیدیم که از آشنایانمان بود . پدرم گفت خوب است از این گله دار تقاضا کنیم گوسفندان ما را هم نگهداری کند . پدرم با او صحبت کرد و گله دار گفت من 5000 گوسفند دارم گوسفندهای شما هم روی آن و قبول کرد . با تشکر از گله دار قبلی گوسفندان را به چوپان جدید سپردیم و به آبادی خودمان آمدیم . یکی دو سالی نگذشت از گله دار پیغام آمد که سر گله بیایید با شما کار دارم . رفتیم آغالها و گوسفندان همه سوخته بودند و از چندین هزار گوسفند چند گوسفند دست و پا سوخته باقی مانده بود . پدرم جویای احوال شد . گله دار گفت : من سر منزل بودم که حدود یک 1 فرسخ تا گله فاصله داشت بچه ها سر گله بودند شب رفته بودند داخل آغال که برای شامشان شیر بدوشند . چوبی را روشن کرده بودند که ببینند ، کمی چوب سوخته روی زمین می افتد و متوجه نمیشوند . آغال آتش میگیرد آتش که میگیرد مضطرب میشوند و به جای اینکه تَهِ(2) آغال را بکشند سراسیمه آمدند منزل تا آنها آمدند و من رفتم سر آغال و تَهِ آغال را کشیدم چیزی از گوسفندان باقی نمانده بود . این است قضیه گوسفندان حالا اگر خسارت میخواهی که وظیفه من است پرداخت کنم . پدرم گفت : نه جانم ، اولا که تو تقصیری نداری گوسفندان خودت هم سوخته اند بعلاوه این 450 گوسفند حساب نسیه ای بود در قالب 24 یا 25 گوسفند که ظرف چند سال 10 برابر شده بودند . خدا میخواسته به هیچ شوند. بله ! وقتی خدا میخواست 25 گوسفند طی الی 3 الی 4 سال 10 برابر شدند و وقتی خواست که نباشند با یک اخگر کوچک از چوبی نیمسوز به هیچ شدند . فرزندم حرص دنیا را نزن که هرچه قسمت است میرسد البته کار کردن وظیفه ماست . شاعر میگوید : خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی 1 - چوپان مزدی : مزدی که چوپان در ازای چراندن گوسفندان در طول یکسال دریافت میکند . 2 - کشیدن ته آغال : در بیابان که آغال برای گوسفندان درست میکردند دو راه داشت یکی راه ورود و خروج گوسفندان و یکی راهی که در انتهای آغال بود و با بوته های بیابان مسدود شده بود و در مواقع اضطراری با برداشتن بوته ها راه را برای خروج سریع گوسفندان باز میکردند . باغ را آفتی چو پیچک نیست که بسرو و گل و سوسن پیچد از نهال تر و گل نو خیز چند تن را بیک رسن پیچد زلف پرورده رمین تابد دست نوزاده چمن پیچد نسترن را بیاسمین بندد نار بُن را بنارون پیچد دهن لاله بر خسک دوزد افسر غنچه در کفن پیچد بند بر پای ارغوان بنهد رشته بر دست یاسمن پیچد پیکر خار خشک بی بر را در یکی سبز پیرهن پیچد بارور شاخ تازه و تر را جامه نیلگون بتن پیچد خار بُن را چنن کند ستوار که سر از تیغ خارکن پیچد گه بشوخی و یاوگی دستار بر سر شاهد چمن پیچد گاه زلف عروس گلشن را بر کمرگاه نسترن پیچد حاسد زشتخو بود پیچک که بشاخ نو و کهن پیچد چو نیابد بشاخساری دست لا جِرَم گرد خویشتن پیچد ( جلال همایی )
پیام آشنا
بهار آمد و فر و فرح فراز آورد گل و بنفشه که دی برده بود باز آورد
خدیو لاله به سر تاج دلفروز آمد درفش فتح و ظفر سرو و سرفراز آورد
عروس گل به سر حجله گاه ناز آمد به شور و غلغله مرغان نغمه ساز آورد
به سرو ، فاخته گلبانگ شادکامی زد تذرو ، تاخته پیغام اهل راز آورد
به شاخ و برگ نهالان گل وزید صبا دل فسرده ما را باهتزاز آورد
گشود سبزه به دست نیاز ، دامن شوق شکوفه عشوه ببارید و سرو ، ناز آورد
چمن ز جام شقایق شد آنچنان سرمست که تاخت بر فلک و بر ستاره تاز آورد
صبا بطره سنبل به مویه بوسه زنان ز دستبرد خزان شکوه ای دراز آورد
سپیده دم که گلم بوی آشنا میداد صبا پیامی از آن یار دلنواز آورد
مگر به حال منش سوخت دل تعالی الله که آتش دل ما سنگ در گداز آورد
به خاک تربت حسرت سرشته محمود صبا شمامه یی از طره ایاز آورد
شها دریغ که فرمان تَرک تاز تو ، باد به ترک خان من از برق تُرکتاز آورد
عجب که قهقه شوق ، کبک مسکین را شکار پنجه خونین شاهباز آورد
حقیقت است در آییین شهریار ای ماه اگر چه جلوه در آیینه مجاز آورد
سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:غزل زیبا از حافظ,غزل,زیبا,حافظ,شیراز,سورنو,نگین انگشتر,گرمه,روستا,روستای گرمه,, :: 23:16 :: نويسنده : meti
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیزهم نخواهد ماند من ار چه در نظر یار خاکسار شدم رغیب نیز چنین محترم نخواهد ماند چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند چو پرده دار به شمشیر میزند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند سرود مجلس جمشید گفته اند این بود که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند توانگرا دل درویش خود بدست آور که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند برین رواق زبرجد نوشته اند بزر که جزنکوئی اهل کرم نخواهد ماند غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند ز مهربانی جانان طمع مبُر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
سر بلندی به کوه گفت تپه خاکی ترا ز چیست اینگونه سربلندی و انگیزه غرور شایسته نیست بر همگان خود نمائیت با چهره سیاه و سراپای لخت عور گفتا چه ارزش است کسیرا که همچو تو از باد لطمه بیند و از آب هم فتور شایسته بزرگی و گردنفرازی است هر کس که همچو من نرود زیر بار زور " بقایی نائینی " پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:گرمه,روستای گرمه,گرمه به روایت تصویر,روستا,کوچه باغ,عکس زیبا,زیبا,عکس خوشکل,سورنو,تصویر زیبا,, :: 18:41 :: نويسنده : meti
سلام.برای اولین مطلبم چند تا عکس زیبا از نخلستون گرمه را براتون گذاشتم که واقعا زیباست اگر خوشتون اومد برام نظر بذارید تا بازم از این عکسای خوشگل واسه تون بذارم. برای دیدن عکسهای بیشتر به ادامه مطلب برید. ادامه مطلب ... پیوندهای روزانه
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|